Persian Vocabulary
Click on letter: GT-Google Translate; GD-Google Define; H-Collins; L-Longman; M-Macmillan; O-Oxford; © or C-Cambridge
GT
GD
C
H
L
M
O
a
GT
GD
C
H
L
M
O
academy
/əˈkæd.ə.mi/ = NOUN: فرهنگستان, دانشگاه, اکادمی, انجمن دانش, اموزشگاه, انجمن ادباء و علماء, نام باغی در نزدیکی اتن که افلاطون در ان تدریس میکرده است, مکتب و روش تدریس افلاطونی;
USER: دانشگاه, آکادمی, فرهنگستان, اکادمی, آکادمی را
GT
GD
C
H
L
M
O
actions
/ˈæk.ʃən/ = NOUN: عمل, اقدام, کنش, حرکت, بازی, کار, رفتار, فعل, نبرد, جریان, کردار, جنبش;
USER: اقدامات, عملیات, اعمال, اقدام, کاربران عملیات
GT
GD
C
H
L
M
O
activities
/ækˈtɪv.ɪ.ti/ = NOUN: عملیات;
USER: فعالیت, فعالیت های, فعالیتهای, فعالیت ها, فعالیتها
GT
GD
C
H
L
M
O
all
/ɔːl/ = ADJECTIVE: تمام, همه, همه چیز, هر گونه, بسیار;
PRONOUN: کلیه, جمیع;
ADVERB: همگی, تماما, یکسره, داروندار;
USER: تمام, همه, تمامی, کلیه, از همه
GT
GD
C
H
L
M
O
alliance
/əˈlaɪ.əns/ = NOUN: اتحاد, پیوستگی, معاهده, وصلت, پیمان بین دول;
USER: اتحاد, ائتلاف, اتحادی, پیوستگی
GT
GD
C
H
L
M
O
am
/æm/ = VERB: هستم, اول شخص;
USER: هستم, صبح, هستم و
GT
GD
C
H
L
M
O
and
/ænd/ = CONJUNCTION: و, و;
USER: و, ها و, و در, و به, است و
GT
GD
C
H
L
M
O
another
/əˈnʌð.ər/ = ADJECTIVE: دیگر, دیگری, سایر, جدا, غیر;
PRONOUN: یکی دیگر, شخص دیگر;
USER: دیگر, دیگری, یکی دیگر, یکی دیگر از, دیگری را
GT
GD
C
H
L
M
O
areas
/ˈeə.ri.ə/ = NOUN: منطقه, مساحت, ناحیه, سطح, حوزه, پهنه, فضا, طرف;
USER: مناطق, نواحی, زمینه های, از مناطق, حوزه های
GT
GD
C
H
L
M
O
as
/əz/ = ADVERB: مانند, چنانکه, بطوریکه, بعنوان مثال;
CONJUNCTION: چون, چنانکه, همچنانکه, هنگامیکه, چه, نظر باینکه;
PREPOSITION: در نتیجه;
USER: مانند, عنوان, به عنوان, را به عنوان, چون
GT
GD
C
H
L
M
O
assigned
/əˈsaɪn/ = ADJECTIVE: معین, موعود;
USER: اختصاص داده, اختصاص, تخصیص داده, اختصاص داده شده, تخصیص داده شده
GT
GD
C
H
L
M
O
at
/ət/ = PREPOSITION: در, به, سر, بر, در نتیجه, نزدیک, بطرف, بسوی, بر حسب, بنا بر, از قرار, پهلوی, بقرار;
NOUN: ات;
USER: در, به, را در, و در, شده در
GT
GD
C
H
L
M
O
attracts
/əˈtrækt/ = VERB: جلب کردن, جذب کردن, مجذوب ساختن, مجذوب کردن;
USER: را به خود جذب, را جذب, به خود جذب, را جذب می, خود جذب می
GT
GD
C
H
L
M
O
authorities
/ɔːˈθɒr.ɪ.ti/ = NOUN: قدرت, اختیار, اجازه, اعتبار, نفوذ, تسلط, تصدی, اولیاء امور, توانایی, متخصص, نویسندهء معتبر, خوشنامی, مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی;
USER: مقامات, مقامات مسئول, مقامات دولتی, به مقامات
GT
GD
C
H
L
M
O
be
/biː/ = VERB: بودن, شدن, ماندن, امر فعل بودن, وجود داشتن, زیستن;
USER: بودن, باشد, شود, تواند, می شود
GT
GD
C
H
L
M
O
benefit
/ˈben.ɪ.fɪt/ = NOUN: سود, منفعت, مزیت, استفاده, مزایا, احسان, خیر, اعانه, افاضه, مصلحت, نمایش برای جمعاوری اعانه;
VERB: فایده رساندن, فایده بردن, احسان کردن;
USER: سود, بهره مند, بهره مند شوند, استفاده, منفعت
GT
GD
C
H
L
M
O
brand
/brænd/ = NOUN: مارک, نشان, نوع, جور, داغ, انگ, نیمسوز;
VERB: داغ کردن, داغ زدن, لکه دار کردن, علامت گذاشتن, خاطرنشان کردن;
USER: مارک, نام تجاری, با نام تجاری, نام تجاری در, نام تجاری به
GT
GD
C
H
L
M
O
brands
/brænd/ = NOUN: مارک, نشان, نوع, جور, داغ, انگ, نیمسوز, جنس, رقم, لکه بدنامی, علامت داغ, اتش پاره;
USER: مارک های, مارک, مارک ها, از مارک های, علامت های تجاری در
GT
GD
C
H
L
M
O
built
/ˌbɪltˈɪn/ = ADJECTIVE: ساخته;
USER: ساخته, ساخته شده, ساخته شده است, ساخته شده اند, های ساخته شده
GT
GD
C
H
L
M
O
business
/ˈbɪz.nɪs/ = NOUN: تجارت, حرفه, بنگاه, کار و کسب, کاسبی, سوداگری, داد و ستد;
USER: تجارت, کسب و کار, کسب و کار به, کسب و کار و, کسب و کار است
GT
GD
C
H
L
M
O
car
/kɑːr/ = NOUN: اتومبیل, واگن, اطاق راه اهن, هفت ستاره دب اکبر, اطاق اسانسور;
USER: اتومبیل, ماشین, خودرو, ماشین را, ماشین های
GT
GD
C
H
L
M
O
central
/ˈsen.trəl/ = ADJECTIVE: مرکزی, میانی, بطرف وسط;
USER: مرکزی, مرکز, میانی, های مرکزی, مرکزی را
GT
GD
C
H
L
M
O
centre
/ˈsen.tər/ = NOUN: مرکز, میانه, مدار, میان, وسط و نقطه مرکزی;
VERB: در مرکز قرار گرفتن, تمرکز یافتن;
USER: مرکز, مراکز, در مرکز, به مرکز
GT
GD
C
H
L
M
O
ceo
/ˌsiː.iːˈəʊ/ = USER: مدیر عامل شرکت, مدیر عامل, مدیر اجرایی, مدیرعامل شرکت
GT
GD
C
H
L
M
O
chartered
/ˈtʃɑː.təd/ = VERB: دربست کرایه دادن, پروانه دادن, امتیازنامه صادر کردن;
USER: اجاره, امتیازی, چارتر, منشور
GT
GD
C
H
L
M
O
chassis
/ˈʃæs.i/ = NOUN: شاسی, کالبد, اسکلت, شاسی اتومبیل;
USER: شاسی, کیس, شاسی های, شاسی را, شاسی در
GT
GD
C
H
L
M
O
commercial
/kəˈmɜː.ʃəl/ = NOUN: تجاری;
ADJECTIVE: بازرگانی, تجارتی, برای فروش;
USER: تجاری, های تجاری, بازرگانی, تجارتی, تجاری در
GT
GD
C
H
L
M
O
communication
/kəˌmjuː.nɪˈkeɪ.ʃən/ = NOUN: ارتباط, مخابرات, مکاتبه, تماس, مخابره, ابلاغیه, معاشرت, علاقه;
USER: ارتباط, ارتباطات, ارتباطی, های ارتباطی, مخابرات
GT
GD
C
H
L
M
O
communications
/kəˌmjuː.nɪˈkeɪ.ʃən/ = NOUN: ارتباطات;
USER: ارتباطات, ارتباطی, های ارتباطی, ارتباطات است
GT
GD
C
H
L
M
O
companies
/ˈkʌm.pə.ni/ = NOUN: شرکت, گروهان, گروه, دسته, جمعیت, هیئت بازیگران, انجمن;
USER: شرکت, شرکت های, شرکت ها, از شرکت, از شرکت ها
GT
GD
C
H
L
M
O
company
/ˈkʌm.pə.ni/ = NOUN: شرکت, گروهان, گروه, دسته, جمعیت, هیئت بازیگران, انجمن;
VERB: همراه کسی رفتن;
USER: شرکت, شرکت در, این شرکت, شرکت با, شرکت را
GT
GD
C
H
L
M
O
consistently
/kənˈsɪs.tənt/ = USER: به طور مداوم, همواره, طور مداوم, طور مداوم در, طور مداوم به
GT
GD
C
H
L
M
O
contact
/ˈkɒn.tækt/ = NOUN: تماس, اتصال, قباله, مخابره, برخورد;
ADJECTIVE: تماسی;
VERB: تماس گرفتن, تماس یافتن;
USER: تماس, تماس با, تماس بگیرید, ارتباط با, با ما تماس
GT
GD
C
H
L
M
O
contributed
/kənˈtrɪb.juːt/ = VERB: اعانه دادن, شرکت کردن در, همکاری و کمک کردن, هم بخشی کردن;
USER: کمک, کمک کرده, کمک کرده است, نقش داشته, کمک به
GT
GD
C
H
L
M
O
contribution
/ˌkɒn.trɪˈbjuː.ʃən/ = NOUN: سهم, همکاری و کمک, اعانه, هم بخشی;
USER: سهم, کمک, مشارکت, کمک و همکاری
GT
GD
C
H
L
M
O
corporate
/ˈkɔː.pər.ət/ = ADJECTIVE: دارای شخصیت حقوقی, یکی شده, بصورت شرکت درامده;
USER: شرکت ها, شرکت, شرکت های بزرگ, شرکتی, های شرکت ها
GT
GD
C
H
L
M
O
corporation
/ˌkɔː.pərˈeɪ.ʃən/ = NOUN: شرکت, شرکت سهامی, بنگاه, گروهی از مردم که دارای شخصیت حقوقی باشند;
USER: شرکت, CORPORATION, شرکت سهامی, شرکت در, شرکت ها
GT
GD
C
H
L
M
O
countries
/ˈkʌn.tri/ = NOUN: کشور, مملکت, سرزمین, مرز و بوم, خاک, دیار, دهات, ییلاق, بیرون شهر, سامان;
USER: کشور, کشورهای, کشورها, از کشورها, کشورهای در
GT
GD
C
H
L
M
O
cover
/ˈkʌv.ər/ = NOUN: پوشش, جلد, سر پوش, رویه, سر, سقف, فرش;
VERB: پوشاندن, پنهان کردن, پوشیدن, تامین کردن, جلد کردن;
USER: پوشش, را پوشش, پوشاندن, تحت پوشش قرار, را تحت پوشش
GT
GD
C
H
L
M
O
credit
/ˈkred.ɪt/ = NOUN: اعتبار, نسیه, ستون بستانکار, خوشنامی, فام, اب رو;
VERB: اعتقاد کردن, نسبت دادن, در ستون بستانکار وارد کردن;
USER: اعتبار, اعتباری, های اعتباری, اعتباری و, وام و اعتبار
GT
GD
C
H
L
M
O
crisis
/ˈkraɪ.sɪs/ = NOUN: بحران, موقع بحرانی;
USER: بحران, بحران را, بحران در, بحران های
GT
GD
C
H
L
M
O
department
/dɪˈpɑːt.mənt/ = NOUN: بخش, قسمت, شعبه, حوزه, دایره, اداره گروه اموزشی;
USER: بخش, گروه, وزارت, اداره, دپارتمان
GT
GD
C
H
L
M
O
design
/dɪˈzaɪn/ = NOUN: طرح, نقشه, زمینه, تدبیر, قصد, خیال, طراح ریزی;
VERB: طرح کردن, قصد کردن, تخصیص دادن, تدبیر کردن;
USER: طرح, طراحی, های طراحی, طراحی و, طراحی شده
GT
GD
C
H
L
M
O
different
/ˈdɪf.ər.ənt/ = ADJECTIVE: مختلف, متفاوت, متنوع, متمایز, مغایر, غیر;
USER: مختلف, متفاوت, های مختلف, مختلف را, های متفاوت
GT
GD
C
H
L
M
O
digital
/ˈdɪdʒ.ɪ.təl/ = ADJECTIVE: دیجیتال, رقمی, انگشتی, پنجهای, وابسته به شماره;
USER: دیجیتال, دیجیتالی, های دیجیتال, های دیجیتالی, دیجیتال است
GT
GD
C
H
L
M
O
director
/daɪˈrek.tər/ = NOUN: کارگردان, مدیر, رئيس, هدایتکننده, متصدی, اداره کننده, فرنشین;
USER: مدیر, کارگردان, رئيس
GT
GD
C
H
L
M
O
electric
/ɪˈlek.trɪk/ = ADJECTIVE: الکتریکی, برقی, کهربایی, برق دهنده;
USER: الکتریکی, الکتریک, برقی, های الکتریکی, های برقی
GT
GD
C
H
L
M
O
electronics
/ɪˌlekˈtrɒn.ɪks/ = NOUN: الکترونیک;
USER: الکترونیک, الکترونیکی, لوازم الکترونیکی, های الکترونیکی, های الکترونیک
GT
GD
C
H
L
M
O
employees
/ɪmˈplɔɪ.iː/ = NOUN: کارمند, کارگر, مستخدم, مستخدم زن, عضو;
USER: کارکنان, کارمندان, کارمند, از کارکنان, از کارمندان
GT
GD
C
H
L
M
O
energy
/ˈen.ə.dʒi/ = NOUN: انرژی, نیرو, کارمایه, توانایی, حس, زور, قوه فعلیه;
USER: انرژی, های انرژی, انرژی را, مصرف انرژی, انرژی در
GT
GD
C
H
L
M
O
engagement
/enˈgājmənt/ = NOUN: نامزدی, اشتغال, سرگرمی, عهده;
USER: نامزدی, تعامل, مشارکت, درگیری, اشتغال
GT
GD
C
H
L
M
O
engineering
/ˌenjəˈni(ə)r/ = NOUN: مهندسی;
USER: مهندسی, های مهندسی, فنی و مهندسی, و مهندسی, رشته مهندسی
GT
GD
C
H
L
M
O
environments
/enˈvīrənmənt,-ˈvī(ə)rn-/ = NOUN: محیط, اطراف, احاطه, دوروبر, پرگیر;
USER: محیط, محیط های, محیطهای, در محیط, محیط ها
GT
GD
C
H
L
M
O
events
/ɪˈvent/ = NOUN: حوادی;
USER: حوادث, رویدادی, رویدادهای, وقایع, رویدادها
GT
GD
C
H
L
M
O
executive
/ɪɡˈzek.jʊ.tɪv/ = ADJECTIVE: اجرایی, مجری, جامع;
NOUN: مجری, هيئت رئيسه;
USER: اجرایی, اجرائی, مجریه, مدیر اجرایی, های اجرایی
GT
GD
C
H
L
M
O
experience
/ikˈspi(ə)rēəns/ = NOUN: تجربه, ورزیدگی, ازمایش, اروین, ازمودگی, کارازمودگی, مکتب, خبرگی;
VERB: تجربه کردن, تحمل کردن, کشیدن;
USER: تجربه, تجربه ای, را تجربه, از تجربه, تجربه های
GT
GD
C
H
L
M
O
expertise
/ˌek.spɜːˈtiːz/ = NOUN: خبرگی;
USER: تخصص, تخصص های, تجربه و تخصص, تخصص ها, به تخصص
GT
GD
C
H
L
M
O
exposure
/ɪkˈspəʊ.ʒər/ = NOUN: ارائه, افشاء, در معرض گذاری, نمایش, اشکاری;
USER: ارائه, قرار گرفتن در معرض, گرفتن در معرض, مواجهه با, معرض قرار گرفتن
GT
GD
C
H
L
M
O
external
/ɪkˈstɜː.nəl/ = ADJECTIVE: خارجی, بیرونی, خارج, بیرون, ظاهری, ظاهر;
NOUN: سطح;
USER: خارجی, های خارجی, بیرونی, خارج, بیرون
GT
GD
C
H
L
M
O
fields
/fiːld/ = NOUN: مزرعه, میدان, رشته, عرصه, زمین, صحرا, دشت, کشتزار, پهنه, دایره, مرغزار;
USER: زمینه, زمینه های, رشته, رشته های, زمینه ها
GT
GD
C
H
L
M
O
for
/fɔːr/ = PREPOSITION: برای, مربوط به, بخاطر, در برابر, بمنظور, برای اینکه, در مدت, در مقابل, بجهت, از طرف, بجای;
CONJUNCTION: زیرا که;
USER: برای, را برای, به مدت, ها برای, شده برای
GT
GD
C
H
L
M
O
from
/frɒm/ = PREPOSITION: از, از روی, از پیش, بواسطه, در نتیجه;
USER: از, را از, که از, ها از, و از
GT
GD
C
H
L
M
O
gained
/ɡeɪn/ = VERB: رسیدن, پیدا کردن, سود بردن, نائل شدن, بدست اوردن, کسب کردن, نائل شدن به, فایده دیدن, فایده بردن, بهبودی یافتن, زیاد شدن, تسخیر کردن, پیش رفتن;
USER: به دست آورد, کسب کردم, دست آورد, به دست اورد, به دست آورده
GT
GD
C
H
L
M
O
gas
/ɡæs/ = NOUN: گاز, بنزین, گاز معده, بخار, خود ستایی;
VERB: گازدار کردن, با گاز خفه کردن, اتومبیل را بنزین زدن;
USER: گاز, گاز در, گاز و, گاز را, بنزین
GT
GD
C
H
L
M
O
glad
/ɡlæd/ = ADJECTIVE: خوشحال, خرسند, شاد, خشنود, خوشنود, خوش وقت, مسرور, محظوظ;
USER: خوشحال, خوشحالم, من خوشحالم, شاد, خرسند
GT
GD
C
H
L
M
O
global
/ˈɡləʊ.bəl/ = ADJECTIVE: جهانی, سراسری, کروی;
USER: جهانی, جهانی را, جهانی به, جهانی در
GT
GD
C
H
L
M
O
governmental
/ˌɡʌv.ənˈmen.təl/ = USER: دولتی, های دولتی, دولتی را, دولتی و
GT
GD
C
H
L
M
O
graduated
/ˈgrajo͞oˌāt/ = ADJECTIVE: مدرج, مشمول مالیات تصاعدی, پله پله;
USER: فارغ التحصیل, فارغ التحصیل شد, فارغ التحصیل شده, فارغ التحصیل رشته, فارغ التحصیل شدم
GT
GD
C
H
L
M
O
group
/ɡruːp/ = NOUN: گروه, دسته, جمعیت, غند, انجمن;
VERB: گروه بندی کردن, دسته دسته کردن, جمع شدن, طبقه بندی کردن;
USER: گروه, گروهی, در گروه, گروه های, دسته
GT
GD
C
H
L
M
O
had
/hæd/ = VERB: داشتن, دارا بودن, کردن, گذاشتن, رسیدن به, مالک بودن, وادار کردن, باعی انجام کاری شدن, دانستن, صرف کردن, جلب کردن, بدست اوردن, در مقابل دارا, بهره مند شدن از;
USER: حال, به حال, بود, داشته, تا به حال
GT
GD
C
H
L
M
O
her
/hɜːr/ = PRONOUN: اورا, باو, مال او, ... او, ان زن را, خودمانی;
USER: او, او را, خود را, به او, خود را به
GT
GD
C
H
L
M
O
i
/aɪ/ = PRONOUN: من, خودم, اول شخص مفرد;
NOUN: نهمین حرف الفبای انگلیسی;
USER: من, من به, که من, من در, من از
GT
GD
C
H
L
M
O
in
/ɪn/ = PREPOSITION: به, از, با, توی, هنگام, روی, بر حسب, در ظرف, بالای, نزدیک, اندر, در توی, بطرف, نزدیک ساحل;
USER: به, در, را در, از, با
GT
GD
C
H
L
M
O
including
/ɪnˈkluː.dɪŋ/ = ADJECTIVE: محتوی;
USER: از جمله, جمله, شامل, که شامل, به شمول
GT
GD
C
H
L
M
O
industry
/ˈɪn.də.stri/ = NOUN: صنعت, صنایع, ابتکار, مجاهدت, پیشه و هنر;
USER: صنعت, صنایع, در صنعت, صنعت به, های صنعت
GT
GD
C
H
L
M
O
innovative
/ˈɪn.ə.və.tɪv/ = USER: نوآورانه, ابتکاری, های نوآورانه, های ابتکاری, های مبتکرانه
GT
GD
C
H
L
M
O
institute
/ˈɪn.stɪ.tjuːt/ = NOUN: موسسه, بنیاد, انجمن, بنگاه, بنداد, هيئت شورا, فرمان, اصل قانونی;
VERB: بنیاد نهادن, برقرار کردن, تاسیس کردن;
USER: موسسه, مؤسسه, انستیتو, موسسه در, موسسه ای
GT
GD
C
H
L
M
O
internal
/ɪnˈtɜː.nəl/ = ADJECTIVE: داخلی, درونی, باطنی, ناشی از درون;
USER: داخلی, درونی, های داخلی, داخلی را, داخلی است
GT
GD
C
H
L
M
O
international
/ˌɪn.təˈnæʃ.ən.əl/ = ADJECTIVE: بین المللی, وابسته به روابط بین المللی;
USER: بین المللی, های بین المللی, بین المللی است, بین المللی را, بین المللی در
GT
GD
C
H
L
M
O
is
/ɪz/ = VERB: است، هست;
USER: است, باشد, می باشد, شده است
GT
GD
C
H
L
M
O
key
/kiː/ = NOUN: کلید, مفتاح, مایه, وسیله راه حل, جزیره کوچک سنگی یا مرجانی, راهنما;
ADJECTIVE: عمده;
VERB: کلید بستن, کلید کردن, کوک کردن, با اچار بستن;
USER: کلید, کلیدی, های کلیدی, کلیدی است, عمده
GT
GD
C
H
L
M
O
leaders
/ˈliː.dər/ = NOUN: رهبر, فرمانده, رئيس, راس, پیشقدم, راهنما, قائد, پیشوا, سر دسته, سالار, سرور, سر کرده, سرمقاله;
USER: رهبران, از رهبران, به رهبران, که رهبران, رهبران این
GT
GD
C
H
L
M
O
like
/laɪk/ = ADJECTIVE: مانند, همچون, همانند, شبیه;
CONJUNCTION: مثل;
PREPOSITION: مثل, چون, سان, چنان;
NOUN: نظیر;
ADVERB: بسان;
VERB: دوست داشتن;
USER: مانند, مثل, شبیه, همچون, چون
GT
GD
C
H
L
M
O
logistic
/ləˈdʒɪs.tɪks/ = ADJECTIVE: منطقی, مربوط به منطق نمادی, استدلالی, محاسبهای;
USER: منطقی, لجستیک, لجستیکی, لجستیکی ترابری, لجستیک را
GT
GD
C
H
L
M
O
logistics
/ləˈdʒɪs.tɪks/ = NOUN: امایش, منطق نمادی, امادها, مبحی تدارکات لشکر کشی;
USER: تدارکات, لجستیک, های لجستیک, تدارکات را تحت پوشش, های تدارکات
GT
GD
C
H
L
M
O
long
/lɒŋ/ = ADJECTIVE: بلند, طولانی, دراز, طویل, دیر, مدید, مفصل, کشیده, متوالی, ژرف;
ADVERB: گذشته از وقت;
VERB: اشتیاق داشتن, میل داشتن, ارزوی چیزی را داشتن, مناسب بودن;
USER: طولانی, بلند, دراز, های طولانی, طولانی مدت
GT
GD
C
H
L
M
O
lucent
/ˈlo͞osənt/ = ADJECTIVE: روشن و شفاف, تابناک;
USER: روشن و شفاف, LUCENT, لوسنت, تابناک, های روشن و شفاف
GT
GD
C
H
L
M
O
majored
/ˈmeɪ.dʒər/ = VERB: متخصص شدن;
USER: میخواندم, تحصیل, رشته, تحصیل کرد
GT
GD
C
H
L
M
O
management
/ˈmæn.ɪdʒ.mənt/ = NOUN: اداره, مدیران, مدریت, ترتیب, تصدی, کارفرمایی;
USER: اداره, مدیریت, های مدیریت, به مدیریت, مدیران
GT
GD
C
H
L
M
O
managing
/ˈmanij/ = NOUN: ضبط;
USER: مدیریت, عامل, اداره, برای مدیریت, مدیر عامل
GT
GD
C
H
L
M
O
market
/ˈmɑː.kɪt/ = NOUN: بازار, مرکز تجارت, محل داد وستد;
VERB: به بازار عرضه کردن, فروختن, در بازار داد و ستد کردن, در معرض فروش قرار دادن;
USER: بازار, در بازار, بازار است, بازار را, بازار به
GT
GD
C
H
L
M
O
marketing
/ˈmɑː.kɪ.tɪŋ/ = NOUN: بازار یابی, علم فروش;
USER: بازار یابی, بازاریابی, های بازاریابی, بازاریابی است, بازاریابی به
GT
GD
C
H
L
M
O
means
/miːnz/ = NOUN: چاره;
USER: به معنی, به معنای, بدان معنی است, به این معنی, بدین معنی است
GT
GD
C
H
L
M
O
mechanical
/məˈkæn.ɪ.kəl/ = ADJECTIVE: مکانیکی, ماشینی, هنرور, غیر فکری;
USER: مکانیکی, های مکانیکی, مکانیکی و, مکانیکی را
GT
GD
C
H
L
M
O
media
/ˈmiː.di.ə/ = NOUN: رسانه ها, واسطهها, پوشش میانی عرق;
USER: رسانه ها, رسانه, رسانه های, رسانه ای, های رسانه ای
GT
GD
C
H
L
M
O
medium
/ˈmiː.di.əm/ = ADJECTIVE: متوسط, معتدل, نیم پز;
NOUN: رسانه, محیط کشت, واسطه, وسیله;
USER: متوسط, رسانه, محیط کشت, واسطه, وسیله
GT
GD
C
H
L
M
O
mobile
/ˈməʊ.baɪl/ = ADJECTIVE: سیار, متحرک, قابل تحرک, قابل حرکت;
NOUN: خانه متحرک, غوغا;
USER: سیار, های تلفن همراه, متحرک, تلفن همراه در, تلفن همراه به
GT
GD
C
H
L
M
O
mol
= USER: مول, mol شکل, بر مول, mol به, مول بر,
GT
GD
C
H
L
M
O
momentum
/məˈmen.təm/ = NOUN: مقدار حرکت, مقدار جنبش انی, نیروی حرکت انی;
USER: حرکت, شتاب, تکانه, مومنتوم, اندازه حرکت
GT
GD
C
H
L
M
O
more
/mɔːr/ = ADVERB: بیشتر, بیش, بعلاوه;
ADJECTIVE: زیادتر;
USER: بیشتر, بیش, تر, بیشتری, بیشتر در
GT
GD
C
H
L
M
O
multinational
/ˌmʌl.tiˈnæʃ.ən.əl/ = USER: های چند ملیتی, چند ملیتی, چند ملیتی در, چند ملیتی به, چند ملیتی است
GT
GD
C
H
L
M
O
network
/ˈnet.wɜːk/ = NOUN: شبکه, شبکه ارتباطی, شبکه توری;
USER: شبکه, شبکه های, های شبکه, شبکه می, شبکه را
GT
GD
C
H
L
M
O
networks
/ˈnet.wɜːk/ = NOUN: شبکه, شبکه ارتباطی, شبکه توری;
USER: شبکه, شبکه های, شبکه ها, از شبکه, از شبکه های
GT
GD
C
H
L
M
O
new
/njuː/ = ADJECTIVE: جدید, تازه, نو, نوین;
ADVERB: جدیدا, اخیرا;
USER: جدید, های جدید, تازه, نو, نوین
GT
GD
C
H
L
M
O
nokia
= USER: نوکیا, های نوکیا, گوشی نوکیا, برای نوکیا, گوشی های نوکیا
GT
GD
C
H
L
M
O
nominated
/ˈnɒm.ɪ.neɪt/ = ADJECTIVE: نامزد, منصوب;
USER: نامزد, نامزد دریافت جایزه, نامزد شده, نامزد دریافت, منصوب
GT
GD
C
H
L
M
O
non
/nɒn-/ = PREFIX: منفی, خیر;
USER: غیر, بدون, عدم, های غیر, و غیر
GT
GD
C
H
L
M
O
nutshell
/ˈnʌt.ʃel/ = NOUN: ملخص کلام, پوست فندق و بادام و غیره;
USER: ملخص کلام, خلاصه, اینها, طور خلاصه, طور خیلی مختصر
GT
GD
C
H
L
M
O
of
/əv/ = PREPOSITION: از, از لحاظ, از طرف, در باره, ز, در جهت, از مبدا, از منشا, در سوی, بوسیله;
USER: از, در, ای از, را از
GT
GD
C
H
L
M
O
oil
/ɔɪl/ = NOUN: روغن, نفت, چربی, مواد نفتی, رنگ روغنی, مرهم, نقاشی با رنگ روغنی;
VERB: روغن زدن به, روغن کاری کردن, روغن ساختن;
USER: نفت, روغن, های نفتی, نفت در
GT
GD
C
H
L
M
O
or
/ɔːr/ = CONJUNCTION: یا, یا اینکه, چه, خواه, یا انکه;
USER: یا, و یا, یا به, یا در, و یا برای
GT
GD
C
H
L
M
O
organization
/ˌɔː.ɡən.aɪˈzeɪ.ʃən/ = NOUN: سازمان, تشکیلات, تشکیل;
USER: سازمان, سازمان های, سازمان را, تشکیلات
GT
GD
C
H
L
M
O
organizations
/ˌɔː.ɡən.aɪˈzeɪ.ʃən/ = NOUN: سازمان, تشکیلات, تشکیل;
USER: سازمان, سازمانهای, سازمانها, سازمان ها, از سازمان های
GT
GD
C
H
L
M
O
our
/aʊər/ = PRONOUN: ما, مان, برای ما, مال ما, مال خودمان, متعلق بما, متکی یا مربوط بما, موجود درما;
USER: ما, ما را, های ما, ما در, ما به
GT
GD
C
H
L
M
O
over
/ˈəʊ.vər/ = PREPOSITION: روی, بالای, بر فراز, در سرتاسر, بالای سر, متجاوز از, مافوق, ان طرف, بسوی دیگر;
ADJECTIVE: مافوق, بالایی, رویی, بیرونی, فوقانی;
ADVERB: در بالا;
USER: روی, بیش, بیش از, بالای, بر فراز
GT
GD
C
H
L
M
O
part
/pɑːt/ = NOUN: بخش, قطعه, جزء, پاره, عضو, نقطه, نصیب, برخه;
VERB: جدا کردن, تقسیم کردن, تفکیک کردن, تفکیک شدن;
USER: بخش, جزء, پاره, قطعه, عضو
GT
GD
C
H
L
M
O
perimeter
/pəˈrɪm.ɪ.tər/ = NOUN: محیط, پیرامون, پیرامون, فضای احاطه کننده;
USER: محیط, پیرامون, از اقیانوس آرام, فضای احاطه, فضای احاطه کننده
GT
GD
C
H
L
M
O
phones
/fəʊn/ = NOUN: تلفن, صدا, صوت, اوا;
USER: تلفن, تلفن های, گوشی های, گوشی های تلفن, از تلفن های
GT
GD
C
H
L
M
O
plant
/plɑːnt/ = NOUN: کارخانه, گیاه, دستگاه, نهال, نبات, رستنی, ماشین, ماشینالات کارخانه;
VERB: کاشتن, غرس کردن, منصوب نمودن, کشت و زرع کردن, نهال زدن, مستقر کردن, در زمین قرار دادن;
USER: گیاه, کارخانه, گیاهی, دستگاه, بوته در
GT
GD
C
H
L
M
O
platform
/ˈplæt.fɔːm/ = NOUN: مرام, سطح مذاکره, برنامه کار نامزدهای انتخاباتی, بنیاد یا اساس چیزی, سطح فکر, کف کلفت, بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی;
USER: بستر های نرم افزاری, پلت فرم, پلت فرم های, پلت فرم به, های پلت فرم
GT
GD
C
H
L
M
O
platforms
/ˈplæt.fɔːm/ = NOUN: مرام, سطح مذاکره, برنامه کار نامزدهای انتخاباتی, بنیاد یا اساس چیزی, سطح فکر, کف کلفت, بلندی قسمتی از کف سالن یا محلی;
USER: سیستم عامل, سیستم عامل های, سکوهای, پلت فرم, پلت فرم های
GT
GD
C
H
L
M
O
point
/pɔɪnt/ = NOUN: نقطه, نکته, مرحله, اصل, ممیز, درجه, موضوع, هدف, نوک, جهت, معنی, سر, ماده, فقره, قله, امتیاز بازی, نمره درس, پایان, لبه, پست;
VERB: اشاره کردن, تیز کردن, گوشه دار کردن, نوک گذاشتن, خاطر نشان کردن, نشان دادن, متوجه ساختن, نقطه گذاری کردن, نوک دار کردن;
USER: نقطه, نکته, نقطه نظر, مرحله, نقطه ای
GT
GD
C
H
L
M
O
position
/pəˈzɪʃ.ən/ = NOUN: موقعیت, مکان, موضع, جایگاه, وضعیت, مقام, محل, وضع, شغل, مسند, مرتبه, نهش;
VERB: موضعی کردن, مقام یافتن, قرار دادن یا گرفتن;
USER: موقعیت, موضع, جایگاه, وضعیت, مقام
GT
GD
C
H
L
M
O
positions
/pəˈzɪʃ.ən/ = NOUN: موقعیت, مکان, موضع, جایگاه, وضعیت, مقام, محل, وضع, شغل, مسند, مرتبه, نهش;
USER: موقعیت, مواضع, پوزیشن, پوزیشن های, موقعیت های
GT
GD
C
H
L
M
O
post
/pəʊst/ = NOUN: پست, منصب, چاپار, شغل, بسته پستی, پستخانه, تعجیل, مسئوليت, مقام;
VERB: پست کردن, بدیوار زدن, اگهی و اعلان کردن;
USER: پست, ارسال, در پست, به ارسال, پست های
GT
GD
C
H
L
M
O
product
/ˈprɒd.ʌkt/ = NOUN: محصول, حاصل, حاصلضرب, فرااورده, مجموع یا حاصل ضرب;
USER: محصول, محصول می, محصول به, محصول در
GT
GD
C
H
L
M
O
production
/prəˈdʌk.ʃən/ = NOUN: تولید, ساخت, محصول, استخراج, عمل, عمل اوری;
USER: تولید, ساخت, محصول, های تولید, تولید می
GT
GD
C
H
L
M
O
profession
/prəˈfeʃ.ən/ = NOUN: حرفه, شغل, اعتراف, اقرار, پیشه, سوگند ملایم, حرفهیی;
USER: حرفه, حرفه ای, شغل, به حرفه, حرفه و شغل
GT
GD
C
H
L
M
O
professional
/prəˈfeʃ.ən.əl/ = ADJECTIVE: حرفه ای;
USER: حرفه ای, حرفه, حرفه ای است, های حرفه ای, و حرفه ای
GT
GD
C
H
L
M
O
professionals
/prəˈfeʃ.ən.əl/ = USER: حرفه ای, متخصصان, حرفه ای ها, افراد حرفه ای, حرفه ای های
GT
GD
C
H
L
M
O
public
/ˈpʌb.lɪk/ = ADJECTIVE: عمومی, همگانی, اجتماعی, همگان, ملی, اشکار;
NOUN: عامه, مردم, عموم;
USER: عمومی, مردم, عموم, عامه, همگانی
GT
GD
C
H
L
M
O
range
/reɪndʒ/ = NOUN: محدوده, برد, حدود, حوزه, تیر رس, رسایی, دسترسی, خط مبنا, منحنی مبنا, چشم رس;
VERB: تغییر کردن, در صف اوردن, اراستن, مرتب کردن, میزان کردن, سیر و حرکت کردن;
USER: محدوده, دامنه, برد, حدود, در محدوده
GT
GD
C
H
L
M
O
related
/rɪˈleɪ.tɪd/ = ADJECTIVE: مربوط, وابسته, منسوب, منتسب, خودمانی, مقارن;
USER: مرتبط, مربوط, مرتبط با, در رابطه, های مربوط
GT
GD
C
H
L
M
O
relations
/rɪˈleɪ.ʃən/ = NOUN: میانه;
USER: روابط, مناسبات, در روابط, به روابط
GT
GD
C
H
L
M
O
replaces
/rɪˈpleɪs/ = VERB: جایگزین کردن, عوض کردن, تعویض کردن, چیزی را تعویض کردن, جابجا کردن;
USER: جایگزین, جای, را جایگزین, به جای, جایگزین می
GT
GD
C
H
L
M
O
reputation
/ˌrep.jʊˈteɪ.ʃən/ = NOUN: شهرت, اعتبار, خوشنامی, سابقه, اشتهار, نیکنامی, اوازه, اب رو;
USER: شهرت, اعتبار, شهرت به, شهرت و اعتبار, رتبه های اعتبار متعلق
GT
GD
C
H
L
M
O
responsibility
/rɪˌspɒn.sɪˈbɪl.ɪ.ti/ = NOUN: مسئوليت, عهده, جوابگویی;
USER: مسئوليت, مسئولیت, عهده, مسئولیت پذیری
GT
GD
C
H
L
M
O
s
= NOUN: نوزدهمین حرف الفبای انگلیسی;
USER: بازدید کنندگان, ها, کنندگان, ثانیه
GT
GD
C
H
L
M
O
sale
/seɪl/ = NOUN: فروش, حراج, بازار فروش, سلف فروشی سهاماوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی;
USER: فروش, فروش می, فروش و, فروش در, فروش به
GT
GD
C
H
L
M
O
same
/seɪm/ = ADJECTIVE: همان, یکسان, شبیه, همان کار, همان چیز, همان جور, عینا مثل هم, بهمان اندازه, یک نواخت;
USER: همان, مشابه, یکسان, به همان, در همان
GT
GD
C
H
L
M
O
samsung
= USER: سامسونگ, سامسونگ در, های سامسونگ, برای سامسونگ, فروشنده samsung
GT
GD
C
H
L
M
O
says
/seɪ/ = NOUN: حرف, اظهار, عقیده, نوبت حرف زدن;
USER: می گوید, گوید, می گوید که
GT
GD
C
H
L
M
O
schneider
= USER: اشنایدر, SCHNEIDER, های SCHNEIDER, اشنایدر را, اشنایدر در
GT
GD
C
H
L
M
O
semiconductors
/ˈsemēkənˌdəktər,ˈsemˌī-/ = NOUN: نیمه هادی, نیمرسانا, جسم نیمه هادی;
USER: نیمه هادی ها, نیمه هادی, نیمه هادی های, نیمه رساناها, نیمه هادی ها کاربرد
GT
GD
C
H
L
M
O
services
/ˈsɜː.vɪs/ = NOUN: خدمت, سرویس, کار, استخدام, وظیفه, لوازم, کمک, زاوری, نوکری, سابقه, عبادت, تشریفات, یاری, بنگاه, اثاثه, نظام وظیفه, درخت سنجد, یک دست ظروف;
USER: خدمات, سرویس های, ارائه خدمات, خدمات در, خدمات را
GT
GD
C
H
L
M
O
she
/ʃiː/ = PRONOUN: او, خودش, ان دختر یا زن;
NOUN: جانور ماده;
USER: او, که او, او به, او را, او در
GT
GD
C
H
L
M
O
social
/ˈsəʊ.ʃəl/ = ADJECTIVE: اجتماعی, دسته جمعی, تفریحی, معاشرتی, انسی, وابسته بجامعه, گروه دوست, جمعیت دوست, وابسته به اجتماع;
USER: اجتماعی, های اجتماعی, اجتماعی را, اجتماعی است
GT
GD
C
H
L
M
O
spare
/speər/ = ADJECTIVE: یدکی, لاغر, نحیف, نازک, کم حرف, عوضی;
NOUN: ذخیره, یدک;
VERB: دریغ داشتن, چشم پوشیدن از, بخشیدن, برای یدکی نگاه داشتن, در ذخیره نگاه داشتن;
USER: یدکی, دریغ داشتن, چشم پوشیدن از, نحیف, برای یدکی نگاه داشتن
GT
GD
C
H
L
M
O
specific
/spəˈsɪf.ɪk/ = ADJECTIVE: خاص, ویژه, مخصوص, مشخص, بخصوص, اخص, خصوصی;
USER: خاص, مشخص, ویژه, مخصوص, بخصوص
GT
GD
C
H
L
M
O
spokesperson
/ˈspōksˌpərsən/ = USER: سخنگوی, سخنگوی این, سخنگویان, سخنگوی سازمان, سخنگوی وزارت
GT
GD
C
H
L
M
O
standard
/ˈstæn.dəd/ = NOUN: استاندارد, معیار, قالب, پرچم, شعار, علم, الگو, نمونه قبول شده, نشان;
ADJECTIVE: متعارف, مرسوم, متعارفی, قانونی, همگون;
USER: استاندارد, های استاندارد, معیار, استاندارد را
GT
GD
C
H
L
M
O
strategy
/ˈstræt.ə.dʒi/ = NOUN: استراتژی, رزم ارایی, فن تدابیر جنگی, فن لشکرکشی;
USER: استراتژی, راهبرد, با استراتژی, راهبردی, استراتژی های
GT
GD
C
H
L
M
O
studies
/ˈstədē/ = NOUN: مطالعات;
USER: مطالعات, مطالعات انجام, از مطالعات, مطالعات انجام شده, در مطالعات
GT
GD
C
H
L
M
O
such
/sʌtʃ/ = ADVERB: چنین, چنان, این طور;
ADJECTIVE: این قبیل, یک چنین;
PRONOUN: این جور;
USER: چنین, مانند, از جمله, چنان, این قبیل
GT
GD
C
H
L
M
O
talented
/ˈtæl.ən.tɪd/ = ADJECTIVE: مستعد, نعمت خدا داده, درون داشت, خوش قریحه, باهنر, خوش ذوق, خوش طبع;
USER: مستعد, استعداد, با استعداد, با استعداد و, با استعداد به
GT
GD
C
H
L
M
O
team
/tēm/ = NOUN: تیم, گروه, دسته, گروهه, دست, جفت, یک دستگاه, اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری;
VERB: دسته درست کردن, بصورت دسته یا تیم درامدن;
USER: تیم, گروه, تیم های, این تیم, تیم ملی
GT
GD
C
H
L
M
O
technologies
/tekˈnɒl.ə.dʒi/ = NOUN: تکنولوژی, فن شناسی, اشنایی باصول فنی, شگرد شناسی;
USER: فن آوری, فن آوری های, فن آوری ها, از فن آوری, از فن آوری های
GT
GD
C
H
L
M
O
term
/tɜːm/ = NOUN: مدت, شرایط, اصطلاح, دوره, جمله, لفظ, شرط, نیمسال, مهلت, روابط, هنگام, میعاد, دوره انتصاب, ثلث تحصیلی;
VERB: نامیدن;
USER: مدت, اصطلاح, دوره, مدت است
GT
GD
C
H
L
M
O
testing
/ˈtes.tɪŋ/ = NOUN: ازمایش;
USER: تست, آزمون, های تست, آزمایش های, تست های
GT
GD
C
H
L
M
O
than
/ðæn/ = PREPOSITION: نسبت به, تا, بجز;
CONJUNCTION: که, تا اینکه;
USER: نسبت به, از, نسبت, تر از, بیش از
GT
GD
C
H
L
M
O
thank
/θæŋk/ = NOUN: تشکر, سپاس, سپاسگزاری, تقدیر, اظهار تشکر;
VERB: تشکر کردن, سپاسگزاری کردن, تقدیر کردن;
USER: تشکر, تشکر از, سپاس, با تشکر از, سپاسگزاری
GT
GD
C
H
L
M
O
that
/ðæt/ = CONJUNCTION: که;
PRONOUN: ان, اشاره بدور, ان یکی;
USER: که, است که, که در, که به, را که
GT
GD
C
H
L
M
O
the
GT
GD
C
H
L
M
O
their
/ðeər/ = PRONOUN: شان, خودشان, خودمانی, مال ایشان, مال انها;
USER: شان, خود, خود را, های خود را, خود را به
GT
GD
C
H
L
M
O
time
/taɪm/ = NOUN: زمان, ساعت, وقت, مدت, موقع, هنگام, فرصت, گاه, روزگار, زمانه, عصر;
ADJECTIVE: زمانی;
USER: زمان, وقت, ساعت, زمانی, مدت
GT
GD
C
H
L
M
O
to
/tuː/ = PREPOSITION: به, برای, در, در برابر, نزد, سوی, پیش, بسوی, طرف, تا نسبت به, بطرف, بر حسب, روبطرف, to-particle, to;
USER: به, برای, تا, را به, در
GT
GD
C
H
L
M
O
units
/ˈjuː.nɪt/ = NOUN: واحد, یگان, یک, یکه, شمار, یک دستگاه, عده, عدد فردی;
USER: واحد, واحدهای, واحد های, واحدها, واحد در
GT
GD
C
H
L
M
O
up
/ʌp/ = ADVERB: بالا, جلو, در حال کار;
PREPOSITION: بالای, روی, بر فراز, در بلندی;
VERB: بالا رفتن, برخاستن, ترقی کردن, بالا بردن یا ترقی دادن;
USER: بالا, تا, کردن, به بالا, تا به
GT
GD
C
H
L
M
O
valuable
/ˈvæl.jʊ.bl̩/ = ADJECTIVE: با ارزش, گرانبها, نفیس, قیمتی, پر بها;
NOUN: چیز گرانبها;
USER: با ارزش, ارزشمند, با ارزش است, های ارزشمند, ارزشمند است
GT
GD
C
H
L
M
O
various
/ˈveə.ri.əs/ = ADJECTIVE: مختلف, گوناگون, متنوع, چندین, غیر متجانس, جورواجو, چند تا;
USER: مختلف, های مختلف, گوناگون, متنوع, مختلف از
GT
GD
C
H
L
M
O
vehicle
/ˈviː.ɪ.kl̩/ = NOUN: وسیله نقلیه, حامل, رسانه, ناقل, برندگر, رسانگر;
USER: وسیله نقلیه, خودرو, وسایل نقلیه, حامل, وسیله نقلیه را
GT
GD
C
H
L
M
O
volunteering
/ˌvɒl.ənˈtɪər/ = VERB: داوطلب شدن;
USER: کار داوطلبانه, داوطلبانه, کارهای داوطلبانه, انجام خدمات داوطلبانه, انجام کارهای داوطلبانه
GT
GD
C
H
L
M
O
was
/wɒz/ = VERB: بود;
USER: بود, شد, بوده است, شده بود
GT
GD
C
H
L
M
O
welcome
/ˈwel.kəm/ = NOUN: خوش آمد, خوشامد, خوش باش;
VERB: خوشامد گفتن, پذیرایی کردن;
USER: خوش آمد, خوش آمدید, انجمن خوش آمدید, خوش آمد گویی, خوشامد
GT
GD
C
H
L
M
O
well
/wel/ = ADJECTIVE: خوب, بسیار خوب, خوش, سالم, راحت, تندرست;
ADVERB: خوب, بخوبی, خوش;
NOUN: چاه, خیر, چشمه;
USER: خوب, چاه, بخوبی, را به خوبی, به خوبی به
GT
GD
C
H
L
M
O
who
/huː/ = PRONOUN: که, چه کسی, کی, چه اشخاصی, چه شخصی;
USER: که, است که, که به, که در, چه کسی
GT
GD
C
H
L
M
O
whole
/həʊl/ = ADJECTIVE: مجموع, تمام, کامل, همه, سراسر, سالم, درست, تمام و کمال, دست نخورده, بی خرده;
USER: تمام, کامل, همه, مجموع, سراسر
GT
GD
C
H
L
M
O
widened
/ˈwaɪ.dən/ = VERB: پهن کردن, گشاد کردن, عریض کردن;
USER: گسترده تر, گسترده تر شد, افزایش یافت, گسترده تر شده, افزایش یافته است
GT
GD
C
H
L
M
O
will
/wɪl/ = NOUN: اراده, خواست, وصیت, وصیتنامه, میل, مشیت, نیت, قصد, خواهش, ارزو;
VERB: خواستن, اراده کردن, وصیت کردن, میل کردن, خواستاربودن, فعل کمکی'خواهم';
USER: اراده, خواهد, خواهد شد, خواهد کرد, خواهد بود
GT
GD
C
H
L
M
O
with
/wɪð/ = PREPOSITION: با, بوسیله, در جهت, پیش, برخلاف, بطرف, در ازاء, بعوض;
USER: با, را با, همراه با, و با, که با
GT
GD
C
H
L
M
O
within
/wɪˈðɪn/ = ADVERB: در داخل, در حصار, باندازه, در توی;
PREPOSITION: در ظرف, در مدت, در حدود, توی;
USER: در داخل, درون, در درون, در ظرف, در مدت
GT
GD
C
H
L
M
O
would
/wʊd/ = NOUN: تمایل;
VERB: ایکاش;
USER: خواهد بود, را, خواهد, که, می خواهم
GT
GD
C
H
L
M
O
years
/jɪər/ = NOUN: سال, سنه;
USER: سال, سال های, سال ها, سال است, سال به
184 words